مسافرت طولانی
سلام مامانی امروز که این متن رو مینویسم کل وسایل مورد نیاز یک سفرطولانی رو گذاشتم تو چمدون وجمعه عازمیم به اردبیل آخه مامانت امتحاناش از شنبه شروع میشه وتا 13تیر طول میکشه وچون فاصله از شهرمون زیاده مجبوریم بریم این مدت رو بمونیم وکلی هم دوری از بابا علی سخته البته ددی گفته آخر هفته ها میاد ولی من راضی نیستم که این کاررو بکنه خلاصه زحمت روانداختیم طبق روال همیشه گردن مامان مریم وبنده خدا الان چند روزه داره برارفتنمون خوراکیهارو آماده میکنه که اونجا چون مردی کنارمون نیست زیاد نره واسه خرید منم مدام میگم آخه مامان من، اونجا همه چیزهست میریم یک باره میخریم ولی راضی نمیشه وداره مدام کار میکنه .خلاصه کلی درگیر هستم واز دوست جونیهای وبلاگی ازهم...